روزی که سـیـل درد در جـان غـزل ریخت
اشــک تـنـفـر روی دامـــان غزل ریـخـت
روزی که گل پوسید و باران انگ برداشت
عاشق شدن برچسب دنگ و فنگ برداشت
هی پرتـگاه شک و وحشت لـیـز تر شـد
هـر روز ســرمای غــزل تبریـز تـر شـــد
در سـیـب تـا میشـد پـرانـتـز بـاز کردیم
تـا بـازهـا را هـم کـبـوتـر بـاز کـردیــــــــم
گفتیم : "عروســکها کفن پوشند اینجا
مـردم بـرای مـرگ میکـوشـنـد ایـنـجـــا
اینجا خیابـان ها به سمت باتـلاق است
از درد طاقتهای مردم طاق طاق است
نـابـود گر ها درسـشـان را فـوت آبــنــــد
امــروز میسـازیـم ، فـردا میخرابـنـــد"
*****
از عشـق با عـار و تـنـفـر ذکـر کـردیــــم
از نیمهی خالی به لـیـوان فـکر کـردیــم
تـا قـاصـــدی حـرف از فـراز و اوج میزد
خون تـوی چشمان مخاطب موج میزد
در هفت فصل خشکسالی مانده بودیم
گنجشـک ها را از غـزل تـارانـده بـودیـم
فـصـل روانـی های عـمـداً در نـژنـــدی
فصل غزل یعنیچه؟ کی گفته بخنـدی؟
کی گفته نیشت واشـه ؟ اخمت رو درســت کن
کی گفته خوب شی؟پـاشو زخمت رو درست کن
نسلی که دل اکسیده میشـه تـو کتـابـاش
نسل ولـش کن بی خیـالش گور بـابـاش
نسلی که حلق آویـزه امّـا جـون نمیده
نسلی کهپـاهاشمبهشمـیـدون نمیده
نـسل پس از لبخنـد ، نـسل بی ستـاره
نسلیکهتـوش لبخند"نـوستالژی"بـیـاره
نـسلی کـه کوچیکـه فقط درداش بزرگـه
کفشاش یـه عمره که برای پـاش بزرگـه
نـسلی که با یـک متری پـاهاش غریـبـه
نسل "نـرو" نسل "مواظب باش فریـبـه"
****
عادت به تـرس از خط قرمز کرده بـودیـم
در بـاز بـود و در قـفـس کـز کـرده بودیـم
از بس که خو کردیم با نُت های وحشی
ترس از تـبـر هم ریخت، از بت های وحشی
زانـو زدیـم و سـر فــرود آورده مـانـدیـــم
اربـاب هـا مُـردنـد ، امّـا بــرده مـانـدیــم
دور از یقین دنـبـال وهم و فرض رفـتـیم
در کـوچه هـای بـد گمانی هـرز رفـتـیم
حـالا تـمـام آسـمـان را گِــل گـــرفــتــه
شش های بـیـمـار غـزل را سِـل گرفته
دیـگـر حـنـای زردمـان رنــگـی نـــــدارد
بـنبـست چیـزی جزنفس تنگی نـدارد
24868 بازدید
20 بازدید امروز
7 بازدید دیروز
44 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian