×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

يه عالمه حرف

يه عالمه شعر

از خدا صدا نمی رسد

از خدا صدا نمی رسد  

ای ستاره ها که از جهان دور چشمتان به چشم بی فروغ ماست

 

نامی از زمین و از بشر شنیده اید؟

 

در میان آبی زلال آسمان

 

موج دود و خون و آتشی ندیده اید

 

 

 

این غبار محنتی که دردل فضاست

 

این دیار وحشتی که در فضا رهاست

 

این سرای ظلمتی که آشیان ماست

 

 در پی تباهی شماست

 

 

 

گوشتان اگر به ناله ی من آشناست

 

از سفینه ای که میرود به سوی ماه

 

از مسافری که می رسد ز گرد راه

 

از زمین فتنه گر حذر کنید

 

پای این بشر اگر به آسمان رسد

 

روزگارتان چو روزگار ما سیاست

 

 

 

ای ستاره ای که پیش دیده ی منی

 

باورت نمی شود که در زمین

 

هرکجا به هر که می رسی

 

خنجری میان مشت خود نهفته است

 

پشت هر شکوفه ی تبسمی

 

خار جانگزای حیله ای شکفته است

 

 

 

ای ستاره ما سلاممان بهانه است

 

عشقمان دروغ جاودانه است

 

در زمین زبان حق بریده اند

 

حق ما زبان تازیانه است

 

وانکه با تو صادقانه دردل کند

 

های های گریه ی شبانه است

 

 

 

ای ستاره، ای ستاره ی غریب

 

از بشر مگوی و از زمین مپرس

 

زیرنعره ی گلوله های آتشین

 

از صفای گونه های آتشین مپرس

 

زیر سیلی شکنجه های درد ناک

 

از زوال چهره های نازنین مپرس

 

پیش چشم کودکان بی پناه

 

از نگاه مادران شرمگین مپرس

 

 

 

ای ستاره ای ستاره ی غریب

 

ما اگر ز خاطر خدا نرفته ایم

 

پس چرا به داد ما نمیرسد ؟

 

 ماصدای گریمان به آسمان رسید

 

از خدا چرا صدا نمیرسد؟

یکشنبه 21 شهریور 1389 - 11:16:33 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم