×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

يه عالمه حرف

يه عالمه شعر

سماع

من با توام ، بغل به بغل، چرخ می زنم
با واژه های مست غزل چرخ می زنم
� بگشای لب که قند فراوانم آرزوست �
من هم به روی موج عسل چرخ می زنم
هنگامه ای ست ! زلزلت الارض ..چشم تو !
زل می زنم به عمق گسل ؛ چرخ می زنم
هر عشق حاصل عطشی جاودانه است
من تا ابد درون ازل چرخ می زنم
من چرخ می زنم که بمیرند غصه ها
انگار بر مدار زحل چرخ می زنم (1)
با مولوی به شعشعه شمس می رسم
با �کاروان� شیخ اجل چرخ می زنم (2)
هم صوفیانه می زده ام با خود خدا
هم کافرانه دور هبل چرخ می زنم
در کافه ها ، معابد بودا و خانقاه
در سومنات و تاج محل چرخ می زنم
شادی رسالتی ست که بر دوش آدمی ست
پس روی سازمان ملل چرخ می زنم !
دنیا شده عفونت تکرار در سکون
پس تیغ می کشم به دمل ؛ چرخ می زنم
شاید که شیر نیستم اما کلاغ چه ؟!
روباه زادگان دغل ! چرخ می زنم !
[]
تا این کلاغ را برسانی به خانه اش
بانوی من ! درون غزل چرخ می زنم ....

پانوشتها :
(1) در نمادشناسی زحل الهه و نشانه مرگ و نیستی نامیده می شود .
(2) ای کاروان آهسته ران کآرام جانم می رود - سعدی
_________________________
زندگی تان رقصان رقصان در آغوش هزار بوسه ناگهان
جمعه 7 خرداد 1389 - 2:56:50 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم